معماری، هنر و فن طراحی و ساخت سازه‌ها را شامل می‌شود که همواره این هنر از مهارت‌های مرتبط با ساختمان ‌سازی متمایز بوده است.  چون ساختمان، خود یک سازه با سقف و دیوار‌هاست که برای استفاده طولانی مدت ساخته شده است.

همچنین ساختمان‌سازی، مجموعه فنون و صنایعی است که در درجه اول وظیفه آن، مونتاژ و نصب سازه‌ها، در جهت تامین پناهگاه می باشد. ساختمان سازی از فعالیتهای کهن بشر است. این فعالیت توام با یک نیاز کاملا کاربردی برای تعدیل و تسهیل اثرات آب و هوا آغاز شد. پناهگاه های ساخته شده ابزاری بود که به وسیله آن انسان ها می توانستند خود را با انواع مختلفی از آب و هوا سازگار کنند و به گونه ای جهانی تبدیل شوند.

پیاده سازی معماری برای برآوردن الزامات عملی Utility)) و بیانی( expressive) به کار گرفته می شود. در نتیجه این هنر هم در خدمت اهداف کاربردی ساختمان و هم در خدمت ابعاد زیبایی شناسی و بیانی آن است.

زیبایی‌شناسی: شاخه ای از فلسفه است که به بررسی طبیعت زیبایی، هنر و سلیقه، و همچنین خلق و ارزیابی زیبایی می‌پردازد.

اگرچه این دو مبحث کاملا دو حوزه قابل تمایز هستند، اما قابل جدا کردن نیستند و در هم تنیده هستند و مفاهیم و المانهای نسبت داده شده به هر کدام می‌تواند به طور گسترده‌ای متغیر باشد. زیرا هر جامعه اعم از شهرنشین یا کوچرو و یا عشایر یک رابطه مبتنی بر فضا با جهان طبیعی خود و جوامع دیگر برقرار می سازد، سازه‌ها و بناهایی که این جوامع ایجاد می‌کنند، جنبه های زیادی از محیط زیست خود (شامل اقلیم و هوا)، تاریخ، مراسم، و حس هنری همچنین بسیاری از جوانب زندگی روزمره شان را نشان می‌دهد.

ویژگی هایی که یک اثر معماری را از سایر سازه های ساخته شده متمایز می کند عبارتند از:

(1) مناسب بودن کلی سازه برای استفاده توسط انسان و سازگاری آن با فعالیت های خاص انسانی.

 (2) پایداری و ماندگاری ساخت.

 (3) انتقال تجربه ها و ایده ها از طریق فرم و شکل.

همه این 3 مورد ذکر شده در معماری باید لحاظ شوند. مورد دوم همواره یک اصل ثابت است، در حالی که مورد اول و سوم با توجه به عملکرد اجتماعی ساختمان ها از نظر اهمیت نسبی متفاوت هستند.

ارتباط (Communication) : ارتباط به توانایی یک ساختار ساخته شده برای انتقال و بیان ایده ها، تجربیات و پیام ها به کاربران و محیط اطراف آن اشاره دارد. ارتباط عمدتا شامل طراحی عمدی و چیدمان عناصر معماری برای ایجاد پاسخ های خاص عاطفی، نمادین یا کاربردی است.

اگر طراحی سازه بر اساس اصول عملکرد و کارکرد باشد درست همانند یک کارخانه و کارایی و بازدهی بخش های مختلف اثر معماری بیشتر مورد توجه قرار گرفته باشد، بعد ارتباط و بیانی بودن آن از اهمیت کمتری برخوردار می شود.

اگر عملکرد و کارایی در ساختمان به طور برجسته و قویا لحاظ شده باشد، مانند یک قبر بزرگ، سودمندی و کاربرد پذیری تقریبا بی‌اهمیت می شود. در برخی از ساختمان‌ها، مانند کلیساها و تالارهای شهر، عملکرد و ارتباط ممکن است از اهمیت یکسانی برخوردار باشند.

انواع معماری نه توسط معماران بلکه توسط خود جامعه و بر حسب نیاز های متنوع جوامع ایجاد می شود.

به بیان ساده تر جامعه اهداف و نیازهایی را تعیین می کند و کار یافتن وسایل دستیابی به آن اهداف و نیازها را به معمار محول می کند.

در آینده با ادامه سری مقالات هنر و معماری با ما همراه باشید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *